اقتصاد دانشبنیان و اقتصاد دانش واژگانی مترادف در ادبیات مربوطه هستند و در این متن نیز از هردوی آنها استفاده شده است. نویسندگان مقالهای دربارهی تحول مفهوم اقتصاد دانشبنیان، عنوان میکنند که رایجترین مفهوم آن در سال ۱۹۹۶ توســط OECD ارائه شده که در آن اقتصاد دانش، اقتصادی دانسته شده که به طور مستقیم بر بنیان تولید، توزیع و استفاده از دانش استوار است. در اسناد راهبردی کلیدی اروپایی که در دههی گذشته تولید شدهاند، گذار به اقتصاد دانش هدف اصلی اعضای اتحادیهی اروپا عنوان گشته است. ضرورت این گذار ابتدا در نیمهی دههی ۱۹۹۰ آشکار شد، هنگامی که قدرت اقتصادی در جهان توزیع شــد و اروپا به تدریج با بیکاری مواجه گشت. در اثر ایجاد شکاف فزاینده بین اروپا با رقبای اصلی آن و رشد شتابان اقتصادهایی چون کرهی جنوبی و چین شورای اروپا در سال ۲۰۰۰ راهبرد «لیسبون» را تصویب نمود رقابتی و کــه اصلاحات اقتصادی را برای گــذار اتحادیهی اروپا به اقتصـادی کانال دانشبنیان تا سال ۲۰۱۰ در دستور کار قرار میداد. اقتصاد دانش ترجیع بند تمام راهبردهای بعدی و از آن جمله راهبرد اروپایی۲۰۲۰ گشت که در سال۲۰۱۰ تصویب شد. در دستور کار قرار گرفتن گذار به اقتصاد دانش، ناشی از درک این واقعیت بود که رشد بلندمدت اقتصادی، اشتغال و رفاه اجتماعی، به طور فزاینده وابسته به قابلیت ملتها در آفریدن، سازگارسازی و بهرهگیری از دانش نوین گشته است. تعاریف گوناگون ولی نزدیک به هم از اقتصاد دانشبنیان مروری بر برخی از آنها میکنیم: اقتصاد دانشبنیان، اقتصادی است که به طور مستقیم بر تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات مبتنی است. اقتصاد دانشبنیان، اقتصادی است که در آن تولید، توزیع و استفاده از دانش پیشران اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در رشتههای فعالیت باشد جامعهی دانش مفهومی فراتر از افزایش توجه به پژوهش و توسعه است و تمام وجوه اقتصاد نوین را در برمیگیرد. در این اقتصاد دانش قلب ارزش افزودهای را تشکیل میدهد که برآمده از صنایع با فناوری برتر، ارتباطی و اطلاعاتی اقتصاد و جامعهی دانش درآمدی بر سرمشق توسعهی اقتصاد و جامعهی دانش در ایران، خدمات دانشبر، و رشتههای خالق مانند رسانه و معماری است. اقتصاد دانش، اقتصادی است که در آن سازمانها و مردم به طور کارآمدتری دانش را فرا گرفته، آفریده و از آن بهره میگیرند تا به توسعهی بیشتر اقتصادی و اجتماعی دست یابند. منبع اصلی اقتصادی وسایل تولید، همانطور که در ادامه بیشتر هم خواهیم دید، در تعاریف اقتصاد (دانشبنیان) این عناصر مشترک است: اقتصاد دانش دربرگیرندهی کل فرایند اقتصادی، نه تنها تولید دانش، بلکه توزیع و بهره گیری از دانش است؛ اقتصاد دانش بر تمام رشتههای فعالیت تأثیر میگذارد؛ اقتصاد دانش پیشـران رشد، آفرینندهی ثروت و اشتغال، و فرو برندهی توسعهی اقتصادی و اجتماعی است؛ هم افراد و هم بنگاهها اقتصاد دانش را به پیش میبرند؛ هرچند اقتصاد دانش پیش برنده اقتصاد است، اثری مخرب بر فعالیتهای موجود هم میتواند بگذارد، همچنان که صنعتیشدن باعث ورشکستگی صنایع دستی و پیشهوری گشت. بر اساس آنچه آمد در تعریف اقتصاد دانش در این متن، دانش به مثابه پیشران اصلی رشد اقتصادی تعریف میشود. دانش در این اقتصاد، آموخته، آفریده، فراگیر شده و بهکار میآید تا توسعهی اقتصادی و اجتماعی به بار آورد. صنایع با فناوری متوسط به بالا، ارتباطات و اطلاعات، خدمات دانشبر و مولد، و رشتههای خالق، رشــتههای تشکیلدهندهی اقتصاد دانش هستند. باید در نظر داشت که استفاده از فناوریهای پیشرفته در بخشها و رشتههایی چون کشاورزی، معدن، ساختمان، و رشتههایی چون نساجی در صنعت، آنها را به رشتههای دانشبنیان تبدیل نمیکند. چون عنصر اصلی کسب ارزش افزوده در آنها، دانش نیست. شرایط پایهی لازم برای بالندگی فرایند توسعهی دانش عبارتاند: از وجود نیروی کار دانش آموخته و ماهر فراهم بودن زیربنای ارتباطی و اطلاعاتی جدید و کافی نظام نوآوری کار شامل بنگاهها، پژوهشکدهها، دانشگاهها، مشاوران، و دیگر سازمانهای مؤثر در بالندگی دانش و فناوری سازوکار نهادی انگیزهبخش به آفرینش و بهرهگیری از دانش و درونزا سازی آن. همین عناصر در سنجهی موسوم به اقتصاد دانش توسط بانک جهانی شاخص بندی شده، و مبنای رتبهبندی قابلیت ورود کشورها به اقتصاد دانشبنیان قرار گرفته است نه خود اقتصاد دانش. اما اکثر دانشگاهیان، مراکز پژوهشی و پژوهشگران در ایران از این مهم غفلت غیرقابل قبول داشته و آن را با اقتصاد دانش مشتبه کردهاند. در حالی که این سنجه تنها قابلیت تولید، بهکارگیری و جذب دانش را ارزیابی میکند، و اقتصاد دانش شامل ارزش افزودهای برآمده از صنایع با فناوری متوسط به بالا، ارتباطات و اطلاعات (ICT)، خدمات مولد، و رشتههای خالق مانند رسانه و معماری است. در بخش بررسی اقتصاد دانش در ایران محاسبه صحیح آن را برای ایران ارائه خواهیم کرد. دو، تحول مفهوم جامعهی اطلاعات و اقتصاد دانشبنیان در مقالهای ارزشمند بررسی شده است: مفهوم جامعهی اطلاعات در سال ۱۹۶۳ توسط امزو مطرح شد. او جامعهی اطلاعات را جامعهای میدانست که با رایانه شکل میگیرد. نخستین گروه از تعاریف که میتوان نام «فناورانه» بر آنها نهاد، برهمین مبنا مطرح شـدند. ازاین زمره تعریف بنگامن است: جامعهی اطلاعات برآمده از انقلاب در اطلاعات است، که بازتابی از دانش انسان است. پیشرفت فناوری امکان پردازش، بازیابی و فرستادن اطلاعات در هر شکل ممکن شفاهی، کتبی یا تصویری بدون محدودیت مسافت، زمان و مقدار را فراهم میکند. تعاریفی گوناگون از جامعهی اطلاعات شده است که وجوهی معین از این مقوله را نشــان میدهند: یک، فناورانه؛ دو؛ اقتصادی، مبتنی بر توسعهی دانش و اطلاعات؛ سه، حرفهای، ازاین لحاظ که تخصص منعطف کاری و تولیدی ایجاد میکند؛ چهار، فضایی، در سطح کشور و جهان؛ پنج، فرهنگی، تأکید بر دگرگونیهای اجتماعی، روانشناسانه، و بین افراد. این تعاریف با برداشت از اقتصاد دانشبنیان پیوسته اسـت. چایا معتقد است: پایهی اقتصادی جامعهی اطلاعات یا اقتصاد دانش بنیان، جدیدی از فعالیت اقتصادی با این خصایص است: یک، دانش منبع شکل کامل و عامل اصلی تولید و توســعه؛ دو، دانش دارای بالاترین سهم در ساختار تولید ناخالص یا ساختار اطلاعات؛ سه، ظرفیتهای فزایندهی بهرهوری؛ چهار، خلق، پخش، انباشت، و بهرهگیری عمومی از مجموعههــای اطلاعاتدانش؛ پنج، اقتصاد و جامعهی دانش درآمدی بر سرمشق توسعهی اقتصاد و جامعهی دانش در ایران نوآوریهای برآمده از دانش؛ شش، رقابت مبتنی بر اطلاعات؛ هفت، استفادهی عمومی از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات؛ هشت، رواج فراگیر سازمان خودآموزنده اما همهی پژوهشگران مفهوم جامعهی اطلاعات را قبول ندارند. برخی از آنها اصطلاحات دیگری را مطرح کردهاند. مانند جامعهی پساصنعتی توسط بِل، جامعهی موج سوم توسط تافلر جامعهی شبکهای توسط کستلز و جامعهی ارتباطی توسط متالرت. جدا از واژگان آنها، نویسندگان توافق دارند که جامعهی اطلاعات شکلی نوین از سازمانیابی جامعه و اقتصاد است و ازاین بابت تفاوتی مهم وجود ندارد. دربارهی مفهوم اقتصاد دانشبنیان نیز اختلاف نظر وجود دارد و اغلب به جامعهی اطلاعات بازمیگردد. چایا معتقد است اقتصاد دانش بنیان بسط جامعهی اطلاعات در عرصهی اقتصاد است. (دانش گردآوردن اطلاعات مهمترین منبع اقتصادی و عامل تولید) توسعهی اقتصادی میگردد. دانش همان نوآوریها و مبنای رفتارهای فعالیت آفرین است. همچنین دانش تعیین کنندهی رقابت است. اقتصاد دانش بنیان مرکب از روابط بین دانــش، دگرگونیها، و جهانی شدن است. حامیان اصلی اقتصاد دانش بنیان عبارتاند: از صنایع فناوری برتر، علوم، آموزش، خدمات وابسته به دانش یا بخش فناوریهای اطلاعات، در مقالهای ارزشمند Zelazny نویسنده به ماهیت رابطهی مفاهیم جامعهی اطلاعات و اقتصاد دانش پرداخته است. جوهرهی این مفاهیم، نقش فزاینده اطلاعات و دانش در کارکرد نظام اجتماعی و زیر نظامهای آن هستند. ازاینرو باید مفاهیم اطلاعات و دانش را تفکیک نمود. جوهر مفهوم جامعهی اطلاعات، شامل اطلاعات و ICT است. نقش اطلاعات در عملکرد جامعه که همیشه مهم بوده به طور چشمگیری با توسعهی ICT افزایش و به همهی حوزههای زندگی گسترش یافته است. تحقق اهداف شهروندان با ایجاد چارچوبی برای فعالیتهای مبتنی بر اطلاعات کامل، منطقیتر گشته است. کاهش عدم قطعیت و ریسک، و پایین آمدن هزینههای مبادلاتی، بر کیفیت زندگی و کارایی اقتصادی خواهد افزود. جامعهی اطلاعات محیطی است که در آن اقتصاد دانش میتواند توسعه یابد. بدین منظور باید شرایط مناسب برای تبدیل اطلاعات به دانش و بهرهگیری از آن برای تولید دانش نو، یا تحقق نوآوری فراهم آید. اگر این فرایند نه تنها در زیرنظام اقتصادی، بلکه بهطور گسترده تر به انجام برسد، جامعهی دانش در کل نظام اجتماعی محقق خواهد گشت. بدین ترتیب جامعهی اطلاعات به جامعهی دانش تکامل خواهد یافت. لطفا برای مطالعه بیشتر به فایل کتاب مراجعه کنید.