کتاب‌ها در پی‌نوشت ادامه می‌یابند
    درباره‌مابا هم آشنا شویمارتباط با پی‌نوشت
    فرآیند ایجاد صفحه کتاب جدید در پی‌نوشتقوانین و مقررات استفاده از پی‌نوشتتعرفه‌ها
    ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
    این سایت در بستر پلتفرم پی‌نوشت ارائه و پشتیبانی شده است
    اینجا کتاب‌ها ادامه می‌یابند ...
    سرمشق توسعه آینده‌نگری در اقتصاد و جامعه‌ی دانش و جهانی‌شدن اقتصاد

    { آینده‌نگری در اقتصاد و جامعه‌ی دانش و جهانی‌شدن اقتصاد}

    دانش در فرایند کالایی شدن، به سـرمایه‌ی دانش و کاردانش تبدیل می‌شـود. اگر دانش در سرمایه‌ی دانش بیش از کار دانش تجسد یافته باشد، رژیم انباشت اقتصادی، سرمایه راه برتر گشته و نابرابری بیشتری پیـش رو خواهد بود.
    پس ابتدا به‌تأکید باید گفت که برای توسعه‌ی درونزا در کشوری توسعه‌یابنده چون ایران، جهت‌گیری باید به‌سوی دولت دانش و کار دانش باشد. زیرا از یک سو به دلیل انباشت سرمایه‌ی عظیم فیزیکی و مالی تحت اختیار انحصارات چند ملیتی، و از سوی دیگر فراهم نبودن زیرساخت‌های سخت و نرم نهادی حضور فعال دولت لازم است.
    از سوی دیگر در این کشورها صرفاً تکیه بر سرمایه‌ی دانش ممکن نیست. البته این به جز استفاده از سرمایه‌ی مستقیم خارجی برای حضور در زنجیره‌ی جهانی ارزش است. تکیه به سرمایه‌ی دانش به‌منزله‌ی خروج عظیم و پیوسته‌ی مازاد اقتصادی از کشور برای خرید فناوری‌های جدید که پیوسته نو می‌شوند و یا مجوزهای تولید آن‌ها است.
    اما کار دانش از آن‌جا که در نیروی کار ملی انباشت می‌شود پیوسته خصلت درون‌زا دارد. به شرط این که از یک‌سو نیروی کار به‌خوبی آموزش ببیند، و از سوی دیگر در درجه‌ی اول شـغل شایسته و با ثبات برای نیروی کار و بعد تأمین فراگیر اجتماعی فراهم آید تا پدیده‌ی کاهنده‌ی فرار مغزها درباره‌ی انباشت دانش رخ ندهد. قابل ذکر است که استفاده از سرمایه‌ی مستقیم خارجی برای توسعه، بدون نیروی کار ماهر میسر نمی‌شود.
    در حوزه‌ی کار، تفاوت اساسی بین اقتصاد تولید انبوه و دانش‌ پایه‌ی صنعتی با پسا صنعتی یا دانش در این است که در اولی نسبت کار ساده بیشتر است. اما فناوری‌های نوین مانند فناوری اطلاعات، بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی که در شرکت‌های دانش به‌کار گرفته می‌شود نیازمند کارکنان بسیار ماهرتر، در مقابل کم مهارت و بی‌مهارت هسـتند. همچنین نیاز به دانش‌هایی چون قابلیت حل مشکلات و مهارت‌های تعاملی (ارتباطی) افزون می‌گردد.
    ازین‌رو اگر راهبردها و سیاست‌های شایسته اجرا نشـود، به بیان شومپیتری( تخریب خالق ) در اثر بالندگی اقتصاد دانش پایه در یک کشور، موجب بیکاری شدید نیروی کار داخلی در بخش‌های دیگر می‌گردد. این خطری است که کشـور مرکزی و پیرامونی نمی‌شناسد.
    به‌طور مثال طبق گزارش سـال ۲۰۱۹ سـازمان جهانی کار، در سـال ۲۰۱۵ بالغ بر ۴۷ درصد از نیروی کار در ایالات متحده در خطر از دست دادن شغل با خودکار سازی قرار دارند. یا در سال ۲۰۱۶ در کشورهای 5ASEANاندونزی، مالزی، فیلیپین، تایلند و ویتنام در ۲۰ سال آینده ۵۶ درصد نیروی کار در معرض چنین خطری هستند.
    البته این به آینده‌نگری در اقتصاد و جامعه‌ی دانش، و جهانی‌شدن اقتصاد درآمدی بر سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در ایران غیر از بیکاری نیروی کار در اثر رقابت کالاها و خدمات خارجی با تولیدات داخلی است که درباره‌ی کشورهایی چون ایران به شدت مصداق دارد.
    در این‌ باره سازمان بین‌المللی کار (۲۰۰۰) تحلیلی هوشمندانه داشته است که چکیدهای از آن را می‌آوریم: آیا اقتصاد دانش نویدبخش بهبود چشـم‌گیر اوضاع است؟ بله و نه. به روشنی بخت‌ها بسیاراند، اما به همان اندازه ناکامی‌های بسیاری می‌تواند رخ دهد.
    این تفاوت چشم‌گیر در برداشت‌ها بسته به آن است که کجا جای داشته باشیم. فرصت فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بازارهایی جدید را می‌گشاید و شغل‌های جدید می‌آفریند. باعث می‌شود ورود به فعالیت برای ایجاد کار با موانع کمتری روبرو گردد.
    چراکه بیشتر خالقیت و نوآوری مطرح است و نه ماشین‌آلات و سرمایه خطر اگر به بازآموزی و مهارت آموزی توجه نشود، کامپیوتر جایگزین شـغل‌های بسیاری می‌گردد. خودکارسازی، عقاب نیسـازی و ادغام شرکت‌های بزرگ باعث از دست رفتن شغل می‌شود. به طوری که برخی از «پایان کار» نیز سخن گفته‌اند.
    فرصت (ICT ) می‌تواند باعث تواناسازی افراد، با انعطاف‌پذیری بیشتر شخصی و انتخاب آزادتر گردد. مردم با دسترسی آسان به اطلاعات می‌توانند دانش خود را بالاتر برند. (ICT) امکان می‌دهد افراد در ابعادی گرد هم آیند که پیشتر سابقه نداشته است، ازاین‌رو ظرفیتی قوی برای مردم‌سالاری ایجاد می‌نماید.
    برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.