سرمشق توسعه بررسی سرمشق و ساختار توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران
{ بررسی سرمشق و ساختار توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران}
پس از بررسی سرمشق، شیوهها، و گونههای توسعه در جهان، نوبت به بررسی سرمشق و ساختار توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران، برای مقایسهی آن با چنین سرمشقی در جهان میرســد. این بررسی و مقایسه در کنار سنجشهای دیگر به ما نشان خواهد داد که فاصلهی عینی و ذهنی دولت و جامعهی ایران از سرمشق و ساختار لازم بخشی و فضایی برای توسعهی اقتصادی و اجتماعی به چه میزان است. نخست بهعنوان نوعی جمع بندی از مباحث توسعه، با بخش ضرورت تاریخی آغاز میکنم که در آن روششناسی تحلیل وضعیت ایران نیز آمده است. بررسی سرمشق و ساختار بخشی و فضایی توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران را به شیوهی معمول در درسنامهها به انجام نمیرسانم که در آنها یک نویسنده میکوشد دربارهی همهی بخشها و دقایق اقتصادی و اجتماعی، توصیفی عمومی ارائه کند. من این گمان را ندارم که چنین کاری برای دستیابی به یک سرمشق توسعه، ممکن و مفید باشد. از اینرو ابتدا شناخت وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران را در آثار پژوهشگران اقتصادی و اجتماعی جستوجو خواهم کرد تــا بعد در تکمیل آنها و تحلیلهای لازم بکوشم. البته هر یک از آثار با ارزش آنها تنها وجه و گوشهای از موضوع را گشوده است، چون تاکنون در هیچکـدام از حوزههای سیاسی، عمومی و دانشگاهی، از پژوهش، بحث و گفتمان دربارهی تدوین یک مدل توسعه به طور عام، و بهخصوص مدل توسعهی اقتصاد و جامعهی دانش برای ایران، استقبال نشده است. در عین حال، همچنان که در هنگام تألیف کتاب «درآمدی بر سرمشق نوین توسعهی کشاورزی و روستایی ایران» دریافتم، بهخصوص در دههی اخیر آثار بسیار با ارزشی دربارهی وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران نوشته و نشر شده، اما ندیدن ضرورت، و نبود رویکرد و اشـتیاقی برای تدوین یک مدل جایگزین یا بدیل آرمانیکارکردی برای وضعیت بحرانی موجود، باعث شده که نه نویسندگان آنها در پی مفصلبندی آثار خود با ساختار مدلی فراگیر باشند، و نه در حوزهها و سازمانهای سیاسی و مدنی تمایل و خواستی برای هم پیوند کردن ایجابی این آثار با ارزش در چارچوب یک مدل توسـعهبخش وجود داشته باشد. در واقع کوشش من بر این است که دانش برآمده از پژوهشهای پراکنده را با پویش لازم، در چارچوب یک ( سرمشق توسعهبخش) که مبنای آن را در فصول پیشین ارائه نمودهام همپیوند سازم. چرا که حل نهایی تعارضات موجود در فعالان سیاسی و مدنی ایران دربارهی یک الگوی جایگزین، از کسب دانش و باور به مدلی توسعهبخش برای نهادسازی و قانونگذاری آغاز میشود. بر این اساس در فصول پیش رو، آثاری را با رویکردهای بررسی سرمشق و ساختار توسعهی اقتصادی و اجتماعی ایران درآمدی بر سرمشق توسعهی اقتصاد و جامعهی دانش در ایران متنوع، و با گزینش جامعترین آنها آوردهام. بررسـی پژوهشها در مقاطع زمانی مختلف آشکار مینماید که کاستیهای ذهنی و عینی اقتصادی و اجتماعی ذکر شده در پژوهشهای گذشته را، پژوهشهای بعدی نیز نه تنها گوشزد میکنند، بلکه تشدید شدن آنها را نشان میدهند. البته نمیتوانم ادعا کنم که هیچ اثری را از قلم ننداختهایم، اما با در نظر گرفتن این که آثار نقل شـده، به دیگر آثار ارجاع داده و گاه آنها را نقد کردهاند، میتوان گفت که آن چه را برای شناسایی سرمشق و ساختار موجود اقتصادی و اجتماعی ایران ضروری است بازتاب میدهند. از آنجا که هدف من نوشتن درسنامهای دربارهی اقتصاد و جامعهی ایران نبوده، سرنام بخشهای این فصل را «چهرهنمایی» گذاشتهام. نخستین بخش از این فصل چهرهنمایی اقتصادی است. بخـش دوم به چهرهنمایی وضعیت اجتماعی ایران میپردازد کــه علاوه بر مقولاتی چون فقر، آموزش و غیره، مقولهی سیاســت اجتماعی را نیز بررسی میکند؛ بخش سوم، دورنمای وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران را بر اساس پژوهشهای موجود نشان خواهد داد. نتیجهگیری از پژوهشهای مربوط به ایران را به فصول نهایی وا میگذارم. چون هم آنچه از پژوهشها و گزارشها نقل شده، خود فشردهای گویا و حداقلی از وضعیت ایران است، و هم در فصول نهایی، از فصل مربوط به دولت توسعهبخش گرفته تا ارائهی سرمشق توسعهی اقتصاد و جامعهی دانش، این نتیجهگیری با قرائت و تحلیل من خواهد آمد. برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.