سرمشق توسعه نهادهای ناقص و کژکارکرد و قوانین ضد توسعه

    { نهادهای ناقص و کژکارکرد و قوانین ضد توسعه}

    پیش از ورود به فصل نهایی مطالعات برای ارائه‌ی سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعـه‌ی دانش در ایـران و جهت‌گیری‌های راهبردی تحقق آن به مقوله‌ی نهاد و نهادسازی، و رابطه‌ی قانون و توسعه می‌پردازم که در ایران ضد توسعه عمل کرده‌اند.
    برای تدوین هر الگوی توسعه و برای توافق اجتماعی درباره‌ی آن، شناخت اصول نهادسازی و اصول قانون‌گذاری توسعه‌بخش ضروری است. بدون چنین شناختی، نه تنها یک الگوی توسعه با مرامنامه ویا برنامه (programme) و بیانه‌ی سیاسی حزبی اشتباه گرفته می‌شود، بلکه فرایند ایجاد نهادهای نوین توسعه‌بخش به مثابه یک میثاق اجتماعی پیموده نمی‌شود.
    حاصل آن‌هم نه تنها نهادسازی ناقص با قانون‌گذاری پراکنده و متعارض، و در نتیجه کژکارکرد و بحران‌زا خواهد بود. بلکه باعث عدم تبدیل قانون به نهاد به مثابه روابط تکرار شونده بشری خواهد گشــت. که حاصل این یک بالا رفتن پیوسـته‌ی هزینه‌ی تعامل و مبادلات اجتماعی و اقتصادی و ازدیاد سوءظن نهادینه‌ی جامعه به دولت می‌شـود.
    در چنین شرایطی امکان هرگونه توافق اجتماعی از بین رفته و سرگشتگی بر جامعه حاکم می‌گردد. یعنی شرایطی که مدت‌ها است در ایران به‌ وجود آمده است: ادامه‌ی کهنه ممکن نیست، اما نو نیز نمی‌تواند زاده شود و ممکن است در زاهدان تاریخ بمیرد.
    در این فصل ابتدا تعریف نهاد و نهادسازی و دلیل توقف ممانعت از دگرگونی نهادی؛ بعد رابطه‌ی قانون و توسعه؛ و در آخر پژوهش‌های مربوط به پراکندگی و تورم قانون‌گذاری در ایران ارائه می‌شود. -1-10 نهاد چیست و چگونه ساخته می‌شود در متون علمی ترجمه‌شده‌ی متعدد و با ارزشی در ایران به تعریف و اهمیت نهادها در توسعه پرداخته شده، اما درباره‌ی دانش بسیار مهم نهادسازی (work institutional یا building institutional) غفلت اساسی وجود داشـته است. نهادسازی فعالیت هدفمند افراد یا سازمان‌ها برای ایجاد، حفظ و یا حذف نهادها است، و کشف قواعد این فعالیت خود به دانشی نوین تبدیل شده است. بدون داشتن چنین دانشی، نهادسازی موفق ممکن نیست و بدتر از آن، تلاش‌ها به نهادهای ناقص و کژکارکرد می‌انجامد. بدون آشنایی با اصول نهادسازی، نخبگان نمی‌توانند درباره‌ی اصول و نحوه‌ی اجرای مدل توسعه‌بخش به اجماع برسند، و مدیران سیاسی و اقتصادی نمی‌توانند در فرایند تدوین و اجرای سرمشق نوین برای توسعه‌ی ایران مشارکت و فعالیتی مفید داشته باشند و چون گذشته با دعواهای جناحی و دانش ناقص، همچنان ایران را از مسیر توسعه دورتر خواهند کرد.
    نهادها قوانین بازی جامعه‌اند، یا به عبارتی سنجیده تر قیودی هستند وضع شده نهادهای ناقص و کژکارکرد و قوانین ضد توسعه درآمدی بر سرمشق توسعه‌ی اقتصاد و جامعه‌ی دانش در ایران از جانب نوع بشر که روابط متقابل انسان‌ها با یکدیگر را شکل می‌دهند. تغییرات نهادی مسیر تحول جوامع را در طول تاریخ مشخص می‌کنند.
    سازمان‌ها متشکل از گروهی از افراداند که نیتی مشترک برای دستیابی به اهداف مشترک آن‌ها را گرد آورده است. این که چه سازما‌ن‌هایی به‌وجود آمده و چگونه در طول زمان تکامل یافته‌ا‌ند، به طور بنیادی متأثر از چارچوب نهادی است و سـازمان‌ها نیز به‌ گونه‌ی خود به نحوه‌ی تکامل چارچوب‌های نهادی تأثیر می‌گذارنــد. اقتصاددان نهادگرای جدید و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد ۱۹۹۳با چنین تعریفی از نهاد و سازمان در جایی دیگر به رابطه‌ی دولت با توسعه می‌پردازد: وجود دولت برای رشد اقتصادی ضروری است، ولی دولت عامل افول اقتصادی به دست بشر نیز به شمار می‌آید. به دلیل وجود این معما (ناسازواره)، محور تاریخ اقتصادی باید بررسی دولت باشد. گرایش دولت‌ها به ایجاد حقوق مالکیت غیر کارآ و بنابراین عدم توفیق در نیل به رشد پایدار است از این‌رو اســت که در متون اقتصاد توسعه بر مقوله‌ی حاکمیت حکم‌رانی شایسته به عنوان شرط لازم برای توسعه تأکید می‌شود. برای درک چگونگی تغییرات نهادی، و از آن جمله نحوه‌ی حکمرانی، درک مفهوم وابسته به مسیر (dependence path) ضرورت دارد.
    مفهوم وابستگی به مسیر در علوم اجتماعی و نیـز پدیده‌های طبیعی پویا، کاربردی مهم دارد. به هر فرایند پویا که پیشـینه‌ی تاریخش بـر تحولاتش تاثیری تعیین‌کننده بگذارد، وابسته به مسیر گفته می‌شود. مثال بارز آن تفاوت بین صورت‌بندی سرمایه‌داری بین کشورهای اروپایی و همـه‌ی آن‌ها با ایالات متحده‌ی آمریکا در عین داشتن ساختار مشترک است.
    این مفهوم پردامنه هم برای مراحل توسعه(حتی در زیست‌شناسی و فیزیک) و (هم پویش‌شناسی اجتماعی )(شامل تعاملات اجتماعی بین کارگزاران اقتصادی یا سیاسی که دارای خصلت بازخورد مثبت و پویش خودتوان‌بخش باشند، به‌کار می‌آید). وابستگی به مسیر مفهومی اسـت که از جنبش فکری در رشته‌های دیگر به اقتصاد راه یافته است. در فیزیک و ریاضی از نظریه‌ی آشوب سرچشمه گرفته است.
    یکی از فرآیندهای مدل‌های غیرخطی نظریه‌ی آشوب، وابستگی محسوس به شرایط اولیه می‌تواند باشد که به معنای اثر تعیین کنندگی، و شاید قفل‌کنندگی رخدادهای خرد و ناچیز است. در زیست شناسی مفهوم مرتبط به آن حدوث است که خصلت بازگشت ناپذیری (تکرار ناپذیری) انتخاب طبیعی را نشان می‌دهد. بدین معنا که تنها اصلح بودن برای بقا کافی نیست.
    برای مطالعه بیشتر لطفا به فایل کتاب مراجعه کنید.

    کتاب‌ها در پی‌نوشت ادامه می‌یابند
    درباره‌مابا هم آشنا شویمارتباط با پی‌نوشت
    فرآیند ایجاد صفحه کتاب جدید در پی‌نوشتقوانین و مقررات استفاده از پی‌نوشتتعرفه‌ها
    ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
    این سایت در بستر پلتفرم پی‌نوشت ارائه و پشتیبانی شده است
    اینجا کتاب‌ها ادامه می‌یابند ...